رضا گلمحمدی / نه؛ وقتش نبود. در روزهايي که بعد از تلاطم اوليه باشگاه به سمت آرامش ميرفت سخن گفتن از مسايلي که تيم را به سمت حاشيه ببرد جايز نبود و اين اتفاق از سوي هر کس هم که باشد محکوم است. اگر بخواهيم در يک جمله اتفاقات اخير را خلاصه کنيم بايد بگوييم ما لياقت موفقيت را داريم اما ظاهراً هنوز باورش را به دست نياوردهايم. احتمالاً به همين خاطر است که هرگاه به سوي موفقيت ميرويم اتفاقي از اين دست ميافتد و ترمز کشيده ميشود و … .
بگذريم. ترمز هر چقدر هم که محکم کشيده شود و حتي اگر ما را به ايست کامل وادارد ما محکوم به حرکتيم. براي کندن از اين اينرسي اوليه اما، تراکتور در شرايط فعلي به دو نکته مهم وابسته است. اول اينکه يک برد خانگي در برابر فولاد ميتواند همان قدر مفيد و حياتي باشد که يک شکست خانگي در اين شرايط ميتواند حاشيه ساز شود. بنابراين ما جمعه بايد ببريم و اين مسؤوليت بازيکنانمان را در زمين مشخص ميکند. نکته دوم و مهمتر اما اين است که چشم همه اين بازيکنان در روز جمعه به سکوها خواهد بود. احتمالاً حتي قبل از اينکه اتوبوس بخواهد وارد ورزشگاه شود سعي خواهند کرد از شواهد موجود تعداد جمعيت را حدس بزنند. و اين مساله مسؤوليت هواداران را هم مشخص ميکند. براي آشتي هيچ وقت دير نيست اما شايد هيچ وقت فرصتي اين گونه هم به دست نيايد؛ فرصت تسخير صدر جدول و يادآوري بزرگي تراکتور به همه مدعيان. فصتي که تنها در سايه حضور متحدانه و يکپارچه تيراختورچيها به ثمر خواهد نشست.
عصر جمعهاي که در پيش داريم ميتواند به همان دلگيري معمول عصر جمعهها نباشد اگر کنار هم باشيم. در همان ميعادگاه هميشگي، نام تراکتور را به بلندي سهند و سبلان فرياد بزنيم و يک بار ديگر ثابت کنيم که يل ياتار طوفان ياتار ياتماز تراختور بايراقي … .